برای پدرم

پدرم ای همه هستی من ,ای لبخند تو شور زندگی من ,برای تو می نویسم :

آرشان جان میخوام بدونی که پدر جون تو این مدت خیلی خیلی زحمت تورو کشید . از روزی که از بیمارستان ترخیص شدی تا همین حالا که دارم این ها رو برات مینوسیم حامی من بوده البته این رو هم اضافه کنم که بابا مصی و مامان سیمات هم واقعا از همه جهات بهمون کمک کردن و از هیچی برامون کم نذاشتن . مامان پوران هم همینطور اما پدرم یعنی پدر جون شما واقعا حامی و یار و یاور من بود به حدی که شما شیر مادر خوردنت رو مدیون اون هستی که اگر اون نبود تا حالا من جا زده بودم و تو الان باید شیر خشک میخوردی اما با حمایت بی دریغش و با آرام کردن من و حس آرامشی که به من داد باعث شد تا من سختی این دوران را راحت تر تحمل کنم و با صبر و حوصله قضیه شیر دادن به تورو  ادامه بدم . 

اون همیشه با حوصله زیادش کمک میکنه تا من کمتر خسته بشم.(همیشه بادگلوی شما رو اون میگیره) و مدام از من می پرسه که باد گلوی آرشان رو میگیری ؟ آرشان خوب شیر میخوره و کلی نصیحت کردن و روحیه دادن به من ... 

این عشق پدر به فرزندی رو تا حالا تو هیچ پدری ندیدم . به یاد شبهایی می افتم که من مریض بودم و تا صبح خواب رو به چشمانش حروم کردم ... چه شبهایی رو که با من صبح نکرد ... که آیا من تاصبح اگر به چیزی احتیاج داشته باشم اون کنارم باشه تا واسم فراهم کنه و حالا هم با حمایت بی دریغش تو رو هم زیر چتر حمایتش قرار داده 

همین جا دستهای گرمش رو می بوستم . پدرم برای تمام پدری کردنت ممنونم و از خدا میخوام تا همیشه سالم و سلامت سایه ات بر سر من و مادرم و برادرم باشه

ای حامی من پدرم عاشقانه دوستت دارم و بی تو هیچ وقت نمیتونم زنده بمونم آرام و قرار من تویی