چهار ماهگی
واییییییییییییییییییسییییی آرشان شیطونی هات شروع شده آخه الان یکم زود نیست واسه اینکارها ؟؟؟
یاد گرفتی با کمک پاهات سینه ات رو بلند میکنی و شروع میکنی به صدا در آوردن که یعنی منو بردارین
از خواب که بیدار میشی هنوز چشمات باز نشده کلته ات رو بلند میکنی و زودی میخوای بلند شی !!! وای به حال اون موقعیکه تو بغلم باشی و بخوام بزارمت زمین اونوقت که حسابی گریه میکنی
می برمت پیش خودم توی آشپزخانه تا هم به کارهام برسم هم تو منو ببینی و انقدر نق نزنی اونوقت شما آقا پسر با کمک پاهات خودت رو از کرییت میکشی بیرون !!!!!!!!! چشمام از حدقه در میاد وقتی این صحنه رو دیدم اگر با چشمام نمیدیم باورم نمیشد !!!!!!!!!!!!!!!!
گاهی وقت ها که بغلمی دارم با تلفن حرف میزنم آنچنان جیغی از ته گلوت میکشی که هر آن من فکر میکنم الانه که صدات بگیره ! جالب این جاست که هر چی من صدام رو بلند تر میکنم تا حرف بزنم شما هم با من صدات رو میبری بالا!!!!!
در کل با خوابیدن مشکل داری و الانم که دارم وبلاگت رو آپ میکنم داری نق نق میکنی و از دستت یه لحظه هم نمیتونم به کارهای شخصیم برسم
آرشان =