مادر
مامانی ، مامان یعنی چی ؟
من : مامان یعنی مامان دیگه
مادر به چه معنی هست ؟ اصلا مادر یعنی چی ؟
من : مادر چیزی نیست که بتونم واست توصیفش کنم یعنی در جمله و تعریف نمی گنجه
یعنی چی نمیگنجه ؟
من : یعنی وقتی بخواهم تعریفش کنم از ابتدا انتهایی نداره یعنی پایانی برای توصیفش نیست عزیزم باشه ؟
باشه
اما مامان گفتی مامان یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی بیا سرت رو بزار روی سینه ام و چشمهات رو ببند و برو ته قلبت اونجا بهت میگه مادر یعنی چی...
چند روز پیش خونه دوستم مراسم عزاداری امام حسین(ع) بود . آرشان پبش مامانم بود و خیلی بی تابی میکرد من هم داشتم کار میکردم اما دیدم ساکت نمیشه به خاطر اینکه مجلس بهم نریزه مجبور شدم بگیرمش تو بغلم و همینطور هم کار انجام بدم تا اینکه تو بغلم آروم گرفت و خوابید مجلس رسید به اونجایی که روضه خوندن شروع شد و چراغها خاموش
برای اینکه آرشان بیدار نشه روی زمین نذاشتمش و یه گوشه ای خلوت نشستم. یهو یاد ایمیلی که چند روز پیش آرش برام فرستاده بود افتادم توی ایمیل از فضیلتهای پدر و مادر نوشته بود و در انتها گفته بود اگر پدر ومادرتون در درسترس هستند برید ببوسیدشون اگر نیستند زنگ بزنید... و اگر این فرصت ها رو از دست بدید بعدا باید برید روی سنگ قبر سردشون رو ببوسید وایییییییییییییییییییییییییی این حرف مو رو به تنم سیخ کرد و در آن واحد به یاد تمام سختی هایی که به مادرم دادم و اذیت هایی که کردمش افتادم و سریع خودم و آرشان رو پرت کردم تو بغلش و ازش طلب حلالیت کردم
گریه می کردم و حلالیت میخواستم مامانم هم همش می گفت بلند شو زشته و از این حرفها
اما واقعاً زشته فرزندی از مادرش طلب حلالیت کنه ؟
من که اون غرور رو زیر پام له کردم و دستش رو بارها و بارها جلوی همه بوسیدم به نظر شما فرزند برای پدر و مادرش می تونه غروری داشته باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما بگید