اولين عيدم مبــــــــارک

سلام سلام

سال نو مبارک البته با یه تاخیر کوچولوی 27 روزه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

احتیاجی به عذر و بهانه نیست هرچقدر گله کنید که تآخیر داشتم حق دارید اما چه کنم با یه گل پسره شیطونهههههههههههههه مامانــــــــــــی .

امسال اولین سالی بود که آرشان عزیز ما عید رو می دید و سال رو تحویل میکرد . ماهم از چند روز مانده به عید راهی شمال شدیم تا سال نو را اونجا آغاز کنیم .

پای میز هفت سین همش به ماهی ها نگاه میکردی و وقتی سال میخواست تحویل بشه من داشتم دعا میخوندم یهو برگشتی و چشم دوختی به لبهای مامان انگار تو هم میخواستی با من دعا کنی واسه همین دستهای قشنگت رو گرفتم و باز کردم و باهم دعا کردیم و دست در دست هم سال رو تحویل کردی .

 اولین عیدی رو بعد از تحویل سال از بابا مصی گرفتی و چقدر خوب معنی پول رو می فهمی !!!!!!!!!!!!

آآآآآآآآآخ جون پـــــــــــــــــــــول

تا حالا قیافه خودتونو موقع عیدی گرفتن دیدین ؟

توی این مدتی که شمال بودیم آرشان هر کاری رو که نکرده بود انجام داد !!!!!!!!!!!!!!!!!!! نه نه نه فکرتون جاهای بد نره منظورم شیطونی بود .

من هم مجبور بودم برای اینکه حوصله آقا سر نره همه جا اینشون رو بچرخونم از اونجاکه مامانه دور اندیشی هستم فکر همه جارو کرده بودم و همه چیز همراهم آورده بودم منجمله روروئک که بسیار کار رو برامون راحت کرد .

یه بار گذاشته بودمت توی حیاط رفتم از خونه چیزی بیارم یهو دیدم نیستی وقتی دنبالت گشتم دیدم رفتی پشت ساختمون به تحقیق علمی مشغولی

 ببین عموم رو برای انداختن عکس به چه کارهایی که وا نمی دارم.( البته این شکار لحظه ها از طرف مامانم بود).

البته عکس ها خیلی زیادن فعلا اینها باشه تا بعدا دوباره بیام .... منتظرم باشید